ریخت شناسی داستان "فریدون و ضحاک" و "رستم و اسفندیار": بر اساس الگوی کنشی گریماس

thesis
abstract

ریخت شناسی دیدگاهی نو در نقد ادبی است که می کوشد تا با بررسی ساختار داستان، تأثیر پذیری ساختار از محتوا را آشکار سازد. ریخت شناسی به معنای بررسی و مطالعه ی شکل و اندام، و بررسی ساختار و اجزای سازنده ی موضوع مورد نظر در ارتباط با قصه، اصطلاحی بوده که نخستین بار توسط ولادیمیر پراپ مطرح شد و بعد ها توسط کسانی هم چون آلن ژیرداس گریماس کامل گردید. او از پراپ فراتر رفت تا به دستور زبان داستان دست یابد و با تکیه بر تقابل های دوگانه، سه جفت تقابل های دو تایی پیشنهاد نمود که مجموعاً دارای شش نقش اند و عبارتند از: 1)فرستنده 2) گیرنده 3) کنشگر 4) شیء ارزشی 5) کنشگر باز دارنده 6) کنشگر یاری دهنده. و هر داستان در زنجیره ی روایی از سه پیرفت تشکیل شده است: 1) پیرفت اجرایی 2) پیرفت پیمانی و هدفمند 3) پیرفت متمایز کننده. انعطاف پذیری الگوی گریماس موجب می شود که با جابه جایی کنشگران و پذیرش نقش های متفاوت و گاهی متضاد در هر داستان، قابلیت تحلیل هر روایتی را داشته باشد. شاهنامه عرصه ی ظهور باورهای اساطیری و کنش ها و واکنش های حماسی برای تثبیت و تعیین موقعیت و هویّت ایران و ایرانی است. اساطیر و حتی بسیاری از داستان های حماسی شاهنامه بر پایه ی تضادها و تقابل های دوگانه شکل گرفته اند و در حقیقت حامل پیام های نمادین اند؛ چنان که می توان گفت شاهنامه میدان نبرد قوای اهریمنی با نیروهای اهورایی است و این نیروها علاوه بر صبغه ی انتزاعی، شکل انسانی نیز به خود می گیرند تا باورپذیری پیام ها را بیشتر تقویت کنند. از این رو، برای برقراری ارتباط با داستان های شاهنامه، شناخت ساختار آن ها ضروری به نظر می رسد و در این پژوهش برای دست یابی بدین مقصود، ریخت شناسی دو داستان: «فریدون و ضحاک» و «رستم و اسفندیار» و مولفه های تقابلی شخصیت های اصلی داستان که زمینه ساز تطبیق با الگوی کنشی گریماس هستند مورد بررسی قرار گرفتند. هر داستان به موقعیت های اساسی تقسیم و کنشگرهای آن و هم چنین زنجیره روایی هر موقعیت مشخص شد که نشان دهنده ی این است در هر دو داستان بررسی شده عاملی که کنشگران را به سمت شیء ارزشی سوق می دهد، در (ضحاک) حفظ قدرت و در (فریدون) کسب قدرت است. قدرت طلبی ضحاک منفی و قدرت طلبی اسفندیار مثبت ولی شیوه های آن منفی است. داستان فریدون و ضحاک، ضحاک دو ویژگی بارز دارد:1) غیر ایرانی است 2) اهریمنی است؛ در حالی که در داستان رستم و اسفندیار هر دو قهرمان ایرانی و نفس کنش های شان اهورایی است ولی شیوه ها و روش های اسفندیار اهریمنی است.

similar resources

تحلیل ساختار روایت در نگاره "مرگ ضحاک" بر اساس الگوی کنشی گریماس

این مقاله تحلیلی نشانه شناختی و ساختارگرا بر نگاره "مرگ ضحاک" رقم سلطان محمد در شاهنامه طهماسبی است. با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا با کمک "الگوی کنشی گریماس"؛ یکی از ابزارهای مفید در شناسایی ساختار روایت؛ به بررسی انطباق این ساختار در نگاره پرداخته شده است؛ مطابق این الگو و بر مبنای محور همنشینی و تقلیل عناصر روایت به سه دسته زوج تقابلی، زمینه تحلیل نگاره بر اساس ساختار روا...

full text

مقایسه تأثیر وضعیت طاق باز و دمر بر وضعیت تنفسی نوزادان نارس مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی حاد تحت درمان با پروتکل Insure

کچ ی هد پ ی ش مز ی هن ه و فد : ساسا د مردنس رد نامرد ي سفنت سرتس ي ظنت نادازون داح ي سکا لدابت م ي و نژ د ي سکا ي د هدوب نبرک تسا طسوت هک کبس اـه ي ناـمرد ي فلتخم ي هلمجزا لکتورپ INSURE ماجنا م ي دوش ا اذل . ي هعلاطم ن فدهاب اقم ي هس عضو ي ت اه ي ندب ي عضو رب رمد و زاب قاط ي سفنت ت ي هـب لاتـبم سراـن نادازون ردنس د م ي سفنت سرتس ي لکتورپ اب نامرد تحت داح INSURE ماجنا درگ ...

full text

نقد روانشناختی شخصیت گشتاسپ در داستان رستم و اسفندیار بر اساس روان شناسی یونگ

نقد کهن الگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روان شناختی است که در دهه های اخیر همچون مطالعات میان رشته ای دیگر، رونق و روایی یافته است. شاهنامه نیز با زیر ساخت اساطیری ویژه ی خود روایت گر داستان  ها و شخصیت هایی است که از ریشه و پیشینه ی ژرف اسطوره ای برخوردارند. این اثر  از جمله آثاری است که در آن کهن الگوهای  (آرکه تایپ ) یونگ نمودی برجسته یافته است. کهن الگو به نشانه ها و نمادهای یکسان در فرهنگ ...

full text

شخصیّت رستم بر اساس داستان رستم و اسفندیار در شاهنامه و نظریّة «خودشکوفایی» آبراهام مزلو

همواره روشنفکران و متفکّران مکاتب مختلف به قصد ترسیم سیمای انسان کامل، مؤلّفه‌هایی را ارائه کرده‌اند. آبراهام مزلو از پایه‌گذاران روانشناسی انسان‌گرا، برای انسان کامل مورد نظر خود کـه از آن به فرد خـودشـکوفا تعبیر می‌کند، ویژگی‌هایی را عرضـه می‌کند که طبق دیدگاه وی، در مـورد بیشتر افراد موفّق مصداق دارد. رسـتم یکی از موفّق‌ترین و کـامیاب‌ترین شخصیّت‌های شاهنامه است و عناصر اصلی ویژة افراد خودشکوفای ...

full text

تحلیل کهن الگویی داستان رستم و اسفندیار

یکی از رویکردهای مهم نقد و بررسی آثار ادبی، نقد کهن‏الگویی یا اسطوره‏شناختی است که آن خود یکی از متفرعات نقد روان‏شناسی‏ ژرفانگر به‏شمار می‏آید. ‌این نوع رویکرد که بر پایة اندیشة روان‏پزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ تکوین یافته، به بررسی و تحلیل عناصر ساختاری اسطوره که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، می‏پردازد. در نظر یونگ ‌این عناصر نوعی تجربة همگانی است که به گونه‏ای در همة نسل‏ها تکرار می‏ش...

full text

ادب پهلوانی در داستان((رستم و اسفندیار))

در این مقاله ابتدا خواننده با تعاریف و معانی مختلف واژه ((ادب))در زبان و فرهنگ فارسی آشنا میگردد. ادب به معانی ‘مؤدب بودن‘خوشرفتاری‘فرهنگ و تربیت فکری‘ادبیات‘هنر‘معرفت‘قدرشناسی و ... بکار رفته است . در این مقاله مجموع رفتار و کردار پهلوانان بخصوص داستان رستم و اسفندیار ((ادب پهلوانی)) نامیده شده است. اینک به برخی از خصایص مذکور اشاره میکنیم: - احترام پدر و مادر و رفتار محبت آمیز آنان نسبت به ...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023